
آتشسوزیها حیات وحش و محلهها را به طور یکسان در منطقه شمال خلیج سانفرانسیسکو ویران کردهاند.
آتشسوزیهای اخیر ناپا سونوما مرا به یاد تجربه مراقبت از بیماران سوختگی میاندازد. مراقبت از سوختگی یکی از چالشبرانگیزترین جنبههای آموزش جراحی پلاستیک من بود. من سوختگیها را در هر مرحله، از آسیبهای جدید گرفته تا زخمهای قدیمی، درمان کردهام. برای بیشتر ما، سوختگیها ناخوشایند هستند، اما برای بیمار، آنها بسیار بیشتر از این حرفها هستند.
من افتخار آموزش دیدن در دو تا از بهترین مراکز سوختگی در شمال کالیفرنیا را داشتم: مرکز پزشکی دانشگاه کالیفرنیا دیویس، مرکز سوختگی در ساکرامنتو، کالیفرنیا، و مرکز سوختگی بوتین در داخل بیمارستان یادبود سنت فرانسیس در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا. هر دو این مراکز به طور خاص برای ارائه مراقبتهای تخصصی مورد نیاز بیماران سوختگی، معتبر هستند.
مرکز پزشکی دانشگاه کالیفرنیا دیویس – ساکرامنتو، کالیفرنیا

مرکز پزشکی دانشگاه کالیفرنیا دیویس در ساکرامنتو، کالیفرنیا. من سالهای زیادی را در اینجا بین دانشکده پزشکی، آموزش جراحی عمومی و تحقیقات در جراحی پلاستیک گذراندم.
تجربه من در UCD در طول سالهای دانشکده پزشکی و آموزش جراحی عمومی بود. این اولین باری بود که پیامدهای یک سوختگی وسیع را دیدم. او یک پسر سیاهپوست ۹ ساله بود. داستان این بود که او حمام کرده بود و آب خیلی داغ بود. من انتظار داشتم که او از آزمایش آب، سوختگی در پا یا دستش داشته باشد، اما بیش از نیمی از بدنش سوخته بود. تمام نیمه پایینی بدنش تاول زده و پوستش کنده شده بود، و نواحی کوچکتر متعدد سوختگی درجه یک و دو روی سینه و بازوهایش که آب به آنها پاشیده بود، وجود داشت. مشخص نبود که آیا او به داخل وان پریده و در بیرون آمدن مشکل داشته، یا اینکه کسی به او کمک کرده تا در وان بماند. این موضوعی بود که CPS باید آن را حل میکرد.
ما باید نگران آسیب او میبودیم. پزشک اورژانس به سرعت قانون نُه والاس را به من آموزش داد. به سرعت جمع شد: ۱۸٪ برای هر پا، ۱۸٪ دیگر برای نیمه پایینی تنه و ۱٪ برای اندام تناسلی او. این پسر دچار سوختگی ۵۵٪ از کل سطح بدن (TBSA) شده بود. سپس مقدار مایعات وریدی مورد نیاز او را با استفاده از فرمول پارکلند اصلاح شده محاسبه کردیم. به نظر زیاد میرسید، اما حجم کم جمعآوری شده در کاتتر ادراری او به ما گفت که او به آن نیاز دارد، و حتی بیشتر.
در همین حال، جراحان پلاستیک شروع به رسیدگی به زخمهای او کردند. پوست زیبا، صاف و جوان او به صورت ورقهای از پاهایش جدا شد و درمیس صورتی خشمگین را نمایان کرد. میدانستم که پوست او هرگز مثل قبل نخواهد شد، اما ابتدا باید زنده میماند. پانسمانهایی که با سولفادیازین نقره، یک خمیر غلیظ سفید از آنتیبیوتیک، آغشته شده بودند، روی درمیس در معرض دید قرار گرفتند. این کار کمی درد او را تسکین داد، اما او همچنان به مورفین زیادی نیاز داشت.
سوختگیها آسیبهای جدی هستند. در حالی که بیشتر بیماران سوختگی زنده میمانند، حتی آنهایی که سوختگیهای وسیع درصدی از سطح بدن دارند، این یک مسیر دلپذیر نیست. معمولاً چندین عمل جراحی، هفتهها بستری در بیمارستان و سالها درمان لازم است. درد، بو و تغییر در ظاهر، همگی بر بیمار و کسانی که از او مراقبت میکنند، تأثیر میگذارند.
مرکز سوختگی بوتین بیمارستان یادبود سنت فرانسیس – سانفرانسیسکو، کالیفرنیا

بیمارستان یادبود سنت فرانسیس، واقع در خیابان هاید ۹۰۰ در نوب هیل، شامل مرکز سوختگی بوتین است، یک واحد سوختگی ۱۶ تختخوابی با گواهینامه ABA، که شامل یک اتاق عمل اختصاصی برای مراقبت از سوختگی است.
به عنوان یک دانشجوی پزشکی و رزیدنت جراحی عمومی، نقش من بیشتر احیایی و حمایتی بود. ما با ورود و تثبیت وضعیت بیمار سروکار داشتیم، اما نه با بهبود یا ریکاوری. این در بیمارستان یادبود سنت فرانسیس بود، در طول آموزش جراحی پلاستیک من، که متوجه شدم روند بهبود چقدر طول میکشد و خطرات دیگری که بیماران در معرض آنها قرار میگیرند، زمانی که سوختگیها ناشی از آتش هستند و نه آب داغ.
اولین بیمار سوختگی که در بیمارستان یادبود سنت فرانسیس از او مراقبت کردم، سوختگی TBSA نسبتاً کوچکی داشت، اما آسیب بسیار خطرناکتری داشت. او یک زن ۷۰ ساله بود که توسط SFFD از یک ساختمان در حال سوختن نجات یافته بود، او را مری صدا میکنم. اولین مشکلی که با آن روبرو شدم، رسیدن به بیمارستان بود. تنها خط خیابان یکطرفه من پر از ماشینهایی بود که حرکت نمیکردند. ماشینم را جلوی آپارتمانم روی پیادهرو گذاشتم تا ببینم مشکل چیست. معلوم شد که ساختمان در حال سوختن، همان ساختمانی که بیمار من از آن نجات یافته بود، در بلوک من قرار داشت.
من خودم را به یکی از آتشنشانان معرفی کردم، همان که بزرگترین سپر روی کلاهش را داشت، چون به نظر میرسید مسئول است. به او گفتم که من دستیار جراحی پلاستیک در واحد سوختگی بوتین هستم و باید به بیمارستان برسم، ترجیحاً قبل از بیمار. پرسیدم آیا ترافیک احتمالاً منحرف میشود، یا باید شروع به پیادهروی کنم و در کلمبوس یک تاکسی پیدا کنم. او کمی متعجب به نظر رسید، چند کلمه در رادیو دوطرفهاش گفت و گفت: «دکتر، شما را به آنجا میرسانیم.» جاده با انحراف ترافیک به سمت رومولو، یک جاده بسیار شیبدار برای پیادهروی، چه رسد به رانندگی، پاکسازی شد.
من درست قبل از مری به اورژانس رسیدم. او سوختگیهای جزئی روی دستها و بازوهایش داشت و در تنفس مشکل داشت. بزرگترین خطر بودن در یک آتشسوزی ساختمانی، سوختن نیست، بلکه عدم توانایی تنفس است. آتش اکسیژن را مصرف میکند و مونوکسید کربن (CO)، گازهای داغ و بخارات سمی تولید میکند. هیچ یک از اینها برای تنفس خوب نیستند. سطح CO او بالا بود. یک ماسک اکسیژن روی صورت مری قرار داده شد تا سعی شود CO را از گلبولهای قرمز او جابجا کند. برونکوسکوپی ذغال در مجرای تنفسی او تا ریههایش را نشان داد، نشانهای واضح از آسیب مجرای تنفسی ناشی از تنفس گازهای داغ. او لولهگذاری شد و روی دستگاه تنفس مصنوعی قرار گرفت تا از تورم و بسته شدن مجرای تنفسیاش جلوگیری کند. او توانست در عرض یک هفته، بدون دستگاه تنفس مصنوعی، به تنهایی نفس بکشد. سوختگیهای او سطحی بودند و فقط با تعویض پانسمان بهبود یافتند. او خوش شانس بود. بزرگترین مشکل او تلاش برای یافتن آپارتمان دیگری در سانفرانسیسکو بود.
بیشتر بیماران سوختگی اینقدر خوش شانس نبودند. همه آنها به یاد ماندنی بودند، اما تعدادشان برای لیست کردن زیاد است. چند مورد از داستانهای غمانگیزتر عبارتند از:
- یک راننده کامیون تانکر بنزین دچار حادثه شد. افسری که او را از کابین بیرون کشید، در این فرآیند کف چکمههای پلیسیش آب شد.
- یک برقکار که با یک پنل برقدار تماس گرفت. جریان برق از بازوی راستش به سمت پایین و از پای چپش خارج شد.
- زنی که مست شده و در شومینه بیهوش شد.
- کودکان زیادی که قوری چای داغ را از روی میز کشیدند در حالی که خانوادهشان در محله چینیها مشغول صرف غذا بودند.
- دختر جوانی که در سمت دیگر باربیکیو ایستاده بود وقتی پدرش تصمیم گرفت با یک فنجان بنزین به زغالها کمک کند.
جراحی پلاستیک همیشه پر زرق و برق نیست.
آتشسوزیهای ناپا سونوما
همانطور که آتشسوزیهای ناپا سونوما را تماشا میکنم، به افرادی فکر میکنم که از سوختگیهای شدید آنها مراقبت کردهام. من چندین دوست و خانواده دوست دارم که در چند روز گذشته خانههایشان و هر آنچه در آنها بود را از دست دادهاند. بیشتر آنها فقط با کیف پول و لباسهای تنشان رفتند. این غمانگیز است، اما آنها در امان هستند. در حالی که برای همه کسانی که اینقدر از دست دادهاند غمگینم، بسیار خوشحالم که بیشتر آنها توانستند بدون آسیب فرار کنند.
تا بعدازظهر امروز، ۱۸ نفر جان خود را در این طوفان آتش از دست دادهاند و ۶۵ نفر همچنان مفقود هستند. افکار و دعاهای من با آنها، خانوادههایشان و هزاران امدادگر اولیه است که با خطر شخصی زیاد، تمام تلاش خود را برای محافظت از جان و مال انجام میدهند.
پست قبلی پست بعدی