دختر پابلو پیکاسو در برابر آینه
اختلال بدشکلی بدن (BDD) یک باور منزویکننده اجتماعی است که بدن فرد به طور غیرعادی معیوب است. این اختلال ۱-۲٪ از جمعیت را تحت تأثیر قرار میدهد و شیوع آن در زنان و مردان یکسان است. اختلال بدشکلی بدن به عنوان اشتغال ذهنی با یک نقص خیالی یا بیاهمیت در ظاهر تعریف میشود که باعث پریشانی یا اختلال بالینی قابل توجه در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر عملکردها میشود. اختلال بدشکلی بدن میتواند به صورت تمایل شدید به پنهان کردن یا رفع نقص ظاهر شود.
بیماران مبتلا به بدشکلی بدن و جراحی پلاستیک
اکثر افراد مبتلا به سندرم بدشکلی بدن از نظر اجتماعی منزوی میشوند، اما برخی برای رفع مشکل خود به جراح پلاستیک مراجعه میکنند. با این حال، برخلاف اکثر بیماران جراحی پلاستیک، بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن همیشه نقص فیزیکی ندارند، و آنهایی که نقص دارند، تمایل به نگرانی اغراقآمیز در مورد آنچه که به نظر یک نقص جزئی میرسد، دارند. حتی اگر نقص با جراحی پلاستیک قابل اصلاح باشد، بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن آرامش معمول را که اکثر بیماران جراحی پلاستیک به دست میآورند، کسب نمیکنند. این میتواند منجر به پریشانی مداوم، عملهای مکرر و، همانطور که در یک مطالعه جدید تأیید شده است، عوارض جراحی بیشتر شود. جزئیات بیشتر در ادامه آمده است.
تحقیقات اختلال بدشکلی بدن
اختلال بدشکلی بدن در سال ۱۸۸۶ توسط انریکو مورسلی به عنوان دیسمورفوفوبیا (هراس از بدشکلی) توصیف شد. صد سال بعد، این اختلال وارد DSM-III-R شد و ماه گذشته مقالهای که توسط آستین جی. وولی و جولیان دی. پری در مجله چشمپزشکی آمریکا منتشر شد، آنچه جراحان پلاستیک در مورد این اختلال میدانستند را تأیید کرد. مقاله با عنوان اختلال بدشکلی بدن: شیوع و نتایج در یک مطب جراحی پلاستیک چشم و صورت جنبههای مهم چگونگی تأثیر و پیچیدهتر کردن جراحی پلاستیک توسط اختلال بدشکلی بدن را تأیید کرد.
پیکاسو – سر زن – ژاکلین
اختلال بدشکلی بدن و جراحی پلک (بلفاروپلاستی)
این مقاله بر یک سری متوالی از ۷۲۸ بیمار بلفاروپلاستی تمرکز داشت که با پرسشنامه نگرانی بدشکلی غربالگری شدند. ۵۰ بیمار (۶.۹٪) نمره بالاتر از ۹ کسب کردند و به عنوان مثبت برای اختلال بدشکلی بدن طبقهبندی شدند. در حالی که این درصد بالاتر از درصد مورد انتظار در جمعیت عمومی است، برای بیمارانی که به دنبال جراحی زیبایی هستند، به طور غیرعادی بالا نیست. سپس گروه اختلال بدشکلی بدن با گروهی از ۱۵۰ بیمار کنترل (که نمره کمتر یا مساوی ۸ کسب کردند) مقایسه شد.
ویژگیهای بیماران مبتلا به بدشکلی بدن
تفاوتهای قابل توجهی (با فاصله اطمینان ۹۵٪) نشان داده شد. بیماران در گروه غربالگری پرسشنامه مثبت عبارت بودند از:
- به طور قابل توجهی جوانتر (P = 0.004)
- جراحیهای پلک بیشتری داشتند (P = 0.007)
- نرخ بالاتری از عوارض پس از جراحی را تجربه کردند (P = 0.002)
- نمرات درد پس از عمل بالاتری گزارش کردند (P = 0.034)
- نیاز به عملهای مجدد بیشتری داشتند (P = 0.050)
- تعداد کلمات تکنسین بالاتری نسبت به گروه کنترل داشتند (P = 0.003)
در حالی که ممکن است انتظار چنین یافتههایی را داشته باشید، بزرگی تفاوتها همیشه مرا شگفتزده میکند.
به عنوان مثال، نرخ عمل مجدد برای بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن ۲۲.۷٪ بود در مقایسه با ۶.۹٪ در گروه کنترل. شاید این قابل درک باشد، با توجه به ماهیت ذهنی دلایل عملهای مجدد، همراه با تمایل شدید بیمار مبتلا به اختلال بدشکلی بدن برای رفع مشکل، حتی اگر جزئی یا خیالی باشد. علاوه بر این، نرخ عوارض برای بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن ۱۹.۱٪ بود در مقایسه با ۰٪ در گروه کنترل. عوارض بسیار عینیتر هستند. آیا عنصری از خرابکاری در گروه اختلال بدشکلی بدن وجود داشت؟ زیرا اینکه فرد چگونه در مورد نتیجه جراحی پلک *احساس* میکند، نباید منجر به چنین افزایش قابل توجهی در پیامدهایی مانند عفونت یا خونریزی شود.
اختلال بدشکلی بدن در مقابل اختلال وسواس فکری-عملی
انجمن روانپزشکی آمریکا تمامی اختلالات روانی شناخته شده را در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) طبقهبندی میکند. آخرین ویرایش، DSM-5 (۲۰۱۳)، اختلال بدشکلی بدن را در طیف وسواس فکری-عملی، همراه با بیاشتهایی عصبی و بدشکلی عضلانی طبقهبندی میکند. متأسفانه، اختلال بدشکلی بدن در سطوح بالاتری از افسردگی و ترس بیشتری از تعاملات اجتماعی نسبت به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) بروز میکند.
الگوهای رفتاری اختلال بدشکلی بدن
بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن مستعد رفتارهای وسواسی یا تکراری هستند و راهحلها اغلب تنها تسکین موقتی میدهند. الگوهای رفتاری معمول عبارتند از:
- استتار (لباس، آرایش، مو، کلاه)
- مقایسه خود با دیگران از نظر ظاهر
- جستجوی جراحی پلاستیک
- چک کردن مداوم آینه
- کندن پوست
جراحی پلاستیک درمان نیست
پیکاسو – سر زن
همان نقاش، همان زن، دیدگاهی متصلتر به جهان.
در حالی که نقص فیزیکی در اختلال بدشکلی بدن ممکن است جزئی یا غایب باشد، پریشانی تجربه شده واقعی است. جستجوی جراحی پلاستیک زیبایی ممکن است یک نشانه باشد، اما جراحی پلاستیک درمان نیست. درمان شناختی-رفتاری مؤثرتر از دارو به نظر میرسد، اما هر دو روش استفاده میشوند. جالب توجه است که بهبود بیمار با افزایش تعداد و کیفیت ارتباطات بین قشر اوربیتوفرونتال و آمیگدال مرتبط است. هر دو این نواحی مغز در تصمیمگیری دخیل هستند، در حالی که آمیگدال نیز به واکنشهای عاطفی و پردازش حافظه کمک میکند. ارتباط درونی بیشتر. ارتباط بیشتر با دنیای بیرون، و بدشکلی بدن کمتر.
پست قبلی پست بعدی